«باید کاری کنیم که زائر هیچ دغدغهای جز زیارت نداشته باشد.» این صرفا یک گزاره انشایی نیست که دوست داشتنیهای ما را حرف به حرف، کلمه کند و جملهای چنین بسازد. گزارهای خبری هم باید باشد ناظر به برنامههایی که باید در کاغذ بنشیند و بر زمین تحقق یابد. این را باید فراتر از برنامه در قامت راهبرد دید. راهبردی که همه شئون شهری و حتی زیستی را دربربگیرد.
این هم اقتضائات پرشماری دارد که فراوان دست باید در کار باشد تا راه باز شود. باید از سخت افزار تا نرم افزار به خدمت درآیند، نگاههای نو و برنامههای جدید استخدام شود تا شاهد تحقق نسبی این گزاره باشیم. به واقع در مشهد عزیز، همه چیز، به تأکید باید گفت، همه چیز باید در نسبت به حرم، تناسب پیدا کند. به ویژه سازهها که صرفا در هیئت سازه و فیزیک نمیمانند بلکه میتوانند کارکرد هویتی و حتی معنوی هم داشته باشند. خیابانها هم در همین نسبت باید به حریم حرم برسند.
معماری شهر، به ویژه مناطق پیرامونی حرم باید رنگ و طرحی هم خانواده با حرم داشته باشند. نباید حرم مطهر بسان جزیرهای جداگانه در شهر شکل بگیرد که میان این سوی دیوار تا سوی دیگر آن یک دنیا فاصله باشد. اگر خیابان امام رضا (ع) را از نیم قرن پیش در خاطر داشته باشیم، یاد به یاری مان خواهد آمد و از هتلها و سازههایی خواهد گفت که در هر طبقه، چند متر عقب مینشستند تا از انتهای خیابان هم حرم در نگاه مردم قاب شود.
چنین بود که از منتهی الیه آن خیابان، گنبد و بارگاه چنان به تمامه در دیده قاب میشد که دل خود را در حرم احساس میکرد و دست- ناخودآگاه- بر سینه مینشست تا لب، به خواندنِ «السلام علیک یا ابالحسن، یا علی ابن موسی الرضا (ع) ...» تبرک یابد. بازار هم خود را با هارمونی زیارت نظم میداد تا سوغاتی که در ساک زائر قرار میگرفت در تعریف همین نسبت باشد.
اینکه از فعل گذشته استفاده میکنیم برای توجه دادن به این نگاه محترم است و الا همه فعلها را باید به زمان اکنون برگرداند و حتی زمان آینده چه همواره باید مشهد، شهر بدون دغدغه برای زیارت باشد. رفع انواع دغدغهها هم باید وجهه همت همگان باشد. نه اینکه آن قدر دغدغه در انواع ترافیکی، ایمنی، بهداشتی، درمانی، ناامنی و... داشته باشیم که زائر را از همه سو احاطه کند.
فضا برای خود شهروندان مشهدی هم باید چنین باشد. زیستن در شهر امام رضا (ع)، باید یک امتیاز ویژه به حساب آید. امتیازی که علاوه بر معنویت در عرصه زندگی هم تمایزهای آشکاری با دیگر شهرها داشته باشد. اما دریغا که اکنون چنین نیست، گاهی عکس است ماجرا. به ویژه در موضوع حیاتی بودجه چنین است.
مشهد نه تنها به فراخور وسعت و جمعیت خود بودجه نمیگیرد که حساب دهها میلیون زائری که پا بر دیده ما میگذارند هم از جیب مشهد پرداخت میشود. همین است که سرانه مشهدیها را در حوزههای مختلف، با، اما و اگر روبه رو میکند. این مسئلهای است که حتما باید مدنظر باشد و البته باز هم در این زمینه خواهیم نوشت.